۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

شعر گقتن وحشیانه است



شعر گفتن وحشیانه است آقای سروش

متوجه هستید که منظور من ، اشاره به ابیات نقل شده از مولوی و حافظ نیست . استفاده از این اشعار در بسیاری از موقعیت ها ، جان مطلب را در خود دارد و به عمق کلام می افزاید ، اما آقای سروش ، شعر گفتن به مولانا و خیام و نیما خلاصه نمی شود ، بعضی اشخاص استاد شعر گفتن اند حتی اگر یک بیت از هیچ شاعری نقل نکند . شاعری یک مرام است ، مرام انسان هایی که سخن های زیادی بر زبان می آورند ، اما چیزی نمی گویند . حرف می زنند ، اما کل حرف آن ها را می توان در 2 جمله خلاصه کرد ، شاید هم کم تر. شعر گفتن وحشیانست آقای سروش. خیلی وحشیانه . باور کنید.
نامه ی بلند بالای شما را خواندم ، قبلا هم نامه هایی از این دست ، خطاب به رهبر ایران خوانده بودم ، از طرف آدم هایی که آن چنان که شما هستید ، روشنفکر نبودند . اما متاسفانه تفاوتی میان نامه ی شما و آن آدم های عادی ندیدم ، جز تسلط شما بر شعر خوانی ، تسلطی که نامه ی شما را به یک اثر هنری (به نظر من) تکراری تبدیل کرده. شعر گفتن ویروسی است آقای سروش ، به دور و برتان نگاه کنید ، از روشنفکران و جوانان سبز پوش ، همه و همه استعداد نابی در سراییدن شعر دارند.
شعر گفتن وحشیانه است دکتر سروش ، این را دوستی به من فهماند که در نوشته اش متن سخنرانی سید محمد خاتمی در روز 2 خرداد امسال را نوشته بود . حرف های " مردی با عبای شکلاتی " هم مانند نامه ی شما ، یک شعر بلند بالا بود ، شعری که هیچ چیزش یادم نمانده.
آقای سروش ، دین پژوهی امروز شما را می ستایم ، اگر چه در این ضمینه اطلاعات کمی دارم . اما نمی توانم به امثال شما ، زیاد اعتماد کنم . باور کنید این کار نه از روی کینه ، که از روی نگاه به تاریخ می کنم .
جناب سروش ، شما 35 سالتان بود ، شما یک جوان انقلابی ساده نبودید ، به قول آقای جعفری در اوج بلوغ عقلی و پختگی و درایتِ فکریِ موجود انسانی . شما 35 سالتان بود ، با معلومات بالا . چطور توانستید آن فرمان ها را به دانشگاه ها ابلاغ کنید ؟ چه کسی اول از اسلام ناب محمدی در علوم انسانی صحبت کرد ؟ شما یا رهبر امروز انقلاب ؟ حتما شما هم متن سخنرانی رهبری در مورد علوم انسانی را مطالعه کرده اید . با خواندنش کمی به فکر فرو نرفتید ؟ یاد مصاحبه های اول انقلاب خودتان نیفتادید ؟ یاد روز هایی که به جای رهبر فعلی شما و دوستانتان بر سر قدرت بودید .
مشکل این بود که شما هم تحت تاثیر شعر های زیبای دیگران بودید ، شعر هایی به زیبایی نامه امروزتان ، شعر هایی در نفی دیگران ، در نفی دشمن . در ساختن جزیره ی جمهوری اسلامی ، ساختن جزیره ای که فکر می کردید مستقل از جهان بیرون است.
نخواهید که به شاعران اطمینان کنم آقای سروش ، آن ها خوب شعر می سرایند اما بدبختانه چیزی نمی گویند . شاعران امروز ، دیروز بر سر قدرت بودند ، شما هم بودید ، شما هم مسبب وضعیت خفقان آور امروزید ، شما هم در ساخت این بدبختی ها سهم داشتید . لا اقل شجاعانه به اشتباهتان اعتراف کنید ، لا اقل امروز که میخ بر سر رهبر می کوبید ، سوزنی هم به خود بزنید ، اول انقلاب را یادتان بیاید ، دهه ی شاد شصت را هم . لا اقل دیگر امروز دست از شعر گفتن بر دارید و به فکر چاره باشید . این نامه ها دردی را دوا نخواهد کرد ، نامه هایی که جدای از یک جانبه گرایی و احساسی بودنشان ، سراسرتکراری اند و فقط به زبان های مختلف ، ساله است که نقل می شوند .
مردمان ایران احساسی اند آقای سروش ، مردمان ایران عاشق شعرند . شعر گفتن برایشان حکم لا لایی را دارد ، زود خوابشان می گیرد و شروع به دیدن رویاهای زیبا می کنند . برایشان حکم مواد مخدر را دارد ، کمی فکرشان را رها می کند و درد هایشان را تسکین می دهد . اما فقط تسکین می دهد ، حکم قرص آرام بخش برای یک فرد سرطانی .
شعر هیچ دردی را دوا نمی کند آقای سروش. شعر فقط آن ها را آرام می کند ، اما دردشان را دوا نخواهد کرد
شعر گفتن وحشیانست دکتر سروش. باور کنید


* نام متن برگرفته از متن علی خادمی در مورد سخنرانی سید محمد خاتمی در روز 2 خرداد


2 نظرات:

نویسنده مهمان گفت...

نمی دونم سروش چش شده
اون از فحش و فحش کاری ادبی ش با دولت آبادی قبل از انتخابات
این هم از این نامه.

جایگاه سروش بالاتر از اینا باید باشه.

ZoHrE گفت...

اول اینکه علی خادمی هم این نام رو از جایی دیگه برداشته بود
خیلی تحویلش گرفتین
;)
دوم اینکه با متن موافقم و تا جایی که دیدم و شنیدم سروش داره تمام تلاششو می کنه که خودشو از اشتباهات قبلش جدا کنه، اگر یک بار می پذیرفت و رسمن عذرخواهی می کرد مجبور نبود برای تذکر به رهبر و دولت آبادی سفسطه و بازی کلامی داشته باشه
از اینها گذشته
جامعه ای مثل ما که روشنفکرانمان امثال سروش باشند که حتا حاضر به پذیرش اشتباه خودش نیست، چه انتظاری از عامه و سیاستمداان و قدرتمندان داشته باشیم؟