۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

ابتذال

بحث های روشنفکرانه را پیش نکش
بگذار به جای قهوه
کاهو سکنجبین مان را بخوریم
با پچپچه های خاله زنکی در کنارش
بگذار ابتذال کارش را بکند
بگذار ساعتی درباره دوست دختر سارکوزی صحبت کنیم
و از اتاق خواب این و آن سردربیاوریم

کلاسیک ها را خفه کن لطفا
باخ را خفه کن
بیا به ابتذال عادت کنیم
به شهرام شپ پره
اسپیلبرگ بازی بس است
برگمن بازی کافی است
برای رفع کسالت
بیا همین دایره های زنگی را ببینیم
همین فیلم های بدقوراه بومی

بیا اینجا
جایی که معنای آبگوشت و پیتزا یکی شده است
و هر چه می گندد
با اندکی سس مخصوص، مزه دار می شود
اندکی سس آزادی
اندکی سس دموکراسی


اما بوی تند مسمومیت
همچون گنداب زباله در هوا پیچیده است
و عفونت حتی به چشم های کودکان یک روزه هم رحم نکرده
پس بیا به ابتذال عادت کنیم
و پارچه سفید را بالابگیریم
تا دیگر کسی در تسلیم بودنمان تردید نکند
بعد
هر وقت دلت برای فنجان قهوه ات تنگ شد
و برای کتابهایت
تا گوشه ای دور از هیاهوی ابتذال
تنهایی را مزه مزه کنی
بیاد آر
که با دستهای خودمان
در روزگاری که همین دیروز بود
گورمان را کندیم


م-ت :مهجاد


و ابتذال با خیال راحت کارش را کرد و رفت

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

......

تاکید بی معنی آقای کروبی بر داشتن وزیر زن و یا وزیری از اقوام مختلف ، در دوره ی تبلیغات انتخاباتی ، برای من بسیار آزاردهنده بود . اگر ما آقای موسوی را متهم به پوپولیست بودن ،( به حق )، می کنیم ، شرط انصاف این است که همین را در مورد جناب کروبی نیز بگوییم. اصرار عجیب بر استفاده از وزیر زن ، به مثابه اصرار ورزیدن رقیب بر استفاده از نیروهای بسیجی است. اگر ما در حال حاضر ، موقعیت اسنتفاده از وزیر زن را نداریم ، ویا مدیران ارشد زنان در کشور وجود ندارد ( و یا بسیار کم است ) ، پس چه لزومی است که این شعار را بدهیم و به نفرت آور ترین شکل ، از زنان و اقوام دیگر ، استفاده ی ابزاری کنیم ؟ مشکل زنان ، وزیر شدن و یا نشدن نیست . یعنی شروع مشکل آن ها از وزیر شدن یا نشدن نیست . مشکل ساختاری است و با وزیر کردن زنان هم کاری از پیش برده نمی شود . مهم کار آمدی وزیران است ، نه جنسیت و امثالهم . چه فرقی دارد که مثلن وزیر رفاه ما زن باشد ، یا مرد ، یا هم ج.ن.س گرا یا قد کوتاه با ریش بلند یا قد بلند با موهای زرد ؟ شاید بگویید که رنگ مو و قد کوتاه ، قابل قیاس با جنسیت نیست ، اما من از شما می پرسم که اگر بحث ، بر سر کار آمد بودن باشد ، آیا صحبت در باب جنسیت ، به مسخرگی صحبت در مورد رنگ مو نیست ؟
بحث های دیگری چون قومیت هم همین داستان را دارد . با گماردن استاندار سنی ، مشکل کردستان حل نخواهد شد . اعمالی از این قبیل فقط موفق به ایجاد بمب رساننه ای خواهند شد ، موضوعاتی چون این اولین انتصاب وزیر سنی از اول انقلاب بوده ، یا همین در مورد زنان و ... ولی در عمل نه زنان به جایگاه واقعی خود می رسند ، نه اقوام ، چون همه مان خوب می دانیم که مشکل گماردن اشخاص نیست ، مشکل جلوگیری از رشد افراد و جنسیت های خاص در مراحل اولیه رشد اجتماعی است . مشکل آن جائی است یک مهندس برتر بلوچ با یک مهندس برتر فارس ، برابر ی ندارد
این سخن را به آقای کروبی گفتم ، اما فقط نیم نگاهم به اوست . چشمانم روی تصویر رئیس جمهوری بر روی تلویزیون خیره شده که دارد وزرای زن را اعلام می کند و وعده ی بیشتر شدن آن ها را نیز می دهد . چشمانم روی کارنامه ی این زنان خیره شده و مانده ام چه در موردشان بگویم .
چشمانم خیره شده ، خیره روی پوپولیسم

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

روح لویی را در استالین دماندیم

..... شما عده ای را دستگیر می کنید . آن هایی که دستگیر شده اند از عناصر نظام مقدس شما هستند ، اما بعد از مدتی آن ها از زندان به دادگاه آورده می شوند و اعتراف می کنند که یک غاز ، یا شایدهم کرگدن هستند . شما به رئیس تلویزیون دستور می دهید که برود و از مردم گزارش تهیه کند . یا شاید هم گزارش رادیویی . مردم اعلام می کنند که از این وضع خسته اند و خواهان اجرای عدالتند . مردم می گویند که باید قانون رعایت شود. نخبگان سیاسی ، کارشناسان و دلسوزان نظام اعلام می کنند که ملاک تبعیت قانون است. اما عده ای دلسوز تر ، اعلام می کنند که ملاک شمایید. شما حرفی نمی زنید اما دستور می دهید که به بعضی ابهامات به وجود آمده پاسخ داده شود. گروه ها تحقیق را آغاز می کنند. بعد از زمان مشخص ، اعلام می شود که مسائلی بوده اما اگر بوده ما نبودیم ، خود سر بوده . رئیس تلیویزیون می رود از مردم می پرسد که حالا در چه حالید ؟ آن ها اعلام می کنند که ناراحتند و خواهان اجرای قانوند . رئیس تلویزیون می رود پیش نخبگان و دلسوزان نظام ، آن ها اعلام می کنند ملاک همه ی ما باید قانون باشد . باز هم پیش دلسوز تر ها می رویم . آن ها می گویند که ملاک شمایید . شما حرفی نمی زنید اما در دل خود بین این دو گقته علامت مساوی گذاشته و به طرق مختلف فریاد می زنید که " قانون یعنی من "
تبریک می گویم ، شما دبیر اول استالین هستید ....

بر اساس داستانی واقعی از نظام مقدس شوروی !

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

اندر حکایت انقلاب مخملین

معاون دادستان تهران هم مانند دیگر همپیمانانش ، اعلام کرد که معترضین با خط گیری از کشورهای بیگانه ، سعی در انقلاب مخملین داشته اند. در سرمقاله های روزنامه ی کیهان هم مرتب از جناب جین شارپ و ناتوی فرهنگی و کودتای مخملین سخن گفته می شود. حتی در گروه مقابل هم ، سید محمد خاتمی ، رئیس جمهوری سابق ، اشاره می کند که یک کودتای مخملین علیه مردم صورت گرفته . متهمان نیز در دادگاه مذکور اعتراف می کنند که ما قصد برانداری نرم و انقلاب مخملین داشته ایم.
حال این انقلاب مخملین چیست که همه ، دیگران را به تلاش برای آن متهم می کنند ؟
تا آن جا که من می دانم منظور از انقلاب مخملین تلاش از طریق مسالمت آمیز برای تغییر حکومت یا حاکمان است و معمولا با دخالت نسبتا مستقیم کشور های غربی اتفاق می افتد . این حرکت تا به حال فقط در کشورهای دارای حکومت دیکتاتوری انجام شده و لاغیر.
حال رفقایمان با طرح اینکه انقلابی مخملی رخ داده ، به دو نکته توجه نکرده اند . اول آنکه این اتفاق فقط در جایی می افتد که حکومتش دیکتاتوری باشد. دوم و مهم تر آن که انقلاب مخملی به انقلابی گفته می شود که بدون خشونت باشد ، حالا وقتی می گوییم انقلاب مخملی شده ، پس داریم تاکید می کنیم که این حرکت مسالمت آمیز بوده . پس حالا که مسالمت آمیز بوده ، و به قول شما سپاه نقشی در کشتار مردم در خیابان ها نداشته ، پس چه کسی به مردم شلیک می کرده ؟ اگر باز هم به قول شما تک تیرانداز مجاهدین به دستور بی بی سی این کار را کرده ، پس کجای این کار مسالمت آمیز است ؟ اگر مردم شرکت کننده در انقلاب مخملین ، می خواستند مسالمت آمیز رفتار کنند ( انقلاب مخملین ) پس طبیعتا نمی توانستند بمب شیمیایی در کشور منفجر کنند . یا اسلحه از مرز کردستان وارد کنند. پس انقلاب مخملین و اتهامی چون بمب گذاری دچار یک تناقض آشکارند .یک جنبش مخملین بنا به تعریف مسلح نیست . پس یا این انقلاب ، مخملین نیست ، یا مسالمت آمیز است. جمع ضدین غیرممکن است ....
در نقطه ی مقابل سخن جناب خاتمی هم دچار همین تناقض است. اگر شما معتقدید که این کشتار مردم را ، دولت و حکومت و سپاه ، سازماندهی کرده ، پس چگونه مدعی هستید یک کودتای مخملین علیه مردم صورت گرفته ؟ دیگر باید چه اتفاقی بیفتد که کودتای غیر مخملی محسوب شود ؟
اگر تعریف من از انقلاب مخملی درست باشد ، رفقا دچار یک اشتباه تئوریک شده اند . یک اشتباه منطقی .

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

اعتراف جان می دهد

چند روز پیش یکی از کارشناسان بی بی سی فارسی مطلب جالبی را بیان کرد. برداشت شخصی من از حرف هایش این بود:
اگر ما در جو 30 سال به قبل ایران زندگی می کردیم ، چه چیز هایی ما را تهییج می کرد ؟ روشنفکران ؟ تلویزیون ؟ رادیو ؟ فکر نمی کنم . شاید برای روزگار ما مسخره به نظر برسد ، اما تاثیر فتوای دو جمله ی ای میرزای شیرازی ، از همه ی اینهادر آن زمان برو تر بوده است . در واقع یک قشر سنتی ، عامل تهییج افکار عمومی شده ، و موجی به چه بزرگی را به وجود آورده است .
نکته ی مهم اینجاست که الان چه چیز هایی مردم را تهییچ همومی می کند ؟ فتوای علما ؟ خیر ، اگر آیت الله منتظری که مورد توجه بسیاری از مردم است ، امروز فتوای تحریم کالا صادر کند ، چه کسانی با او همراه می شوند ؟ مسلما بسیار کم تر از یاران میرزای شیرازی . اگر آیت الله مکارم شیرازی هم کاری مشابه بکند ، باز هم جز طیفی خاص ، از او حمایت نخواهند کرد . در واقع این اعلام فتوا ( جز در مورد یاران مسلح آیت الله خامنه ای ) دیگر نخواهد توانست ، آن تهییج عمومی را بر عهده بگیرد . آن اثر اجتماعی را.
***
اقدامات مهیج ، تاریخ مصرف دارند. تاریخ شرکت بیمه نیست . هیچ اطمینانی نیست که روش قبل شما برای به هیجان در آوردن مردم ، حالا نیز کارساز باشد. واقعیت آن است که تاریخ مصرف اعترافات گذشته است . حتی اگر فردا موسوی خود را به دادگاه معرفی کند و در یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی فریاد بزند که برادران ، خواهران ! من از بنیاد سوروس پول گرفتم ! باز هم این اقدام توانایی تهییج مردم را ندارد. حتی اگر یک یک کلمات اعتراف کنندگان ، واقعیت داشته باشد. چون این اقدام سالها و به شکل روتین انجام شده ، و در موارد قبلی نادرستی اش برای مردم ثابت گردیده است. به عبارت بهتر هیچ تفاوتی میان پخش یا عدم پخش این اعترافات وجود ندارد ، زیرا در آرایش دو قطبی ایجاد شده ، تغییری روی نمی دهد .
راحت بگویم برادران گرامی . این عمل برای مردم نماد دروغ است ، حتی اگر سراسر واقعیت باشد. پس بهتر است دنبال دروغ های جدید باشید.تاریخ جواب این یکی دروغتان را داده است.