بگذار به جای قهوه
کاهو سکنجبین مان را بخوریم
با پچپچه های خاله زنکی در کنارش
بگذار ابتذال کارش را بکند
بگذار ساعتی درباره دوست دختر سارکوزی صحبت کنیم
و از اتاق خواب این و آن سردربیاوریم
کلاسیک ها را خفه کن لطفا
باخ را خفه کن
بیا به ابتذال عادت کنیم
به شهرام شپ پره
اسپیلبرگ بازی بس است
برگمن بازی کافی است
برای رفع کسالت
بیا همین دایره های زنگی را ببینیم
همین فیلم های بدقوراه بومی
بیا اینجا
جایی که معنای آبگوشت و پیتزا یکی شده است
و هر چه می گندد
با اندکی سس مخصوص، مزه دار می شود
اندکی سس آزادی
اندکی سس دموکراسی
اما بوی تند مسمومیت
همچون گنداب زباله در هوا پیچیده است
و عفونت حتی به چشم های کودکان یک روزه هم رحم نکرده
پس بیا به ابتذال عادت کنیم
و پارچه سفید را بالابگیریم
تا دیگر کسی در تسلیم بودنمان تردید نکند
بعد
هر وقت دلت برای فنجان قهوه ات تنگ شد
و برای کتابهایت
تا گوشه ای دور از هیاهوی ابتذال
تنهایی را مزه مزه کنی
بیاد آر
که با دستهای خودمان
در روزگاری که همین دیروز بود
گورمان را کندیم
م-ت :مهجاد
و ابتذال با خیال راحت کارش را کرد و رفت